|
تا رفتی از كنار من
همه دنیامو غم كردی
نمیدونی كه با دوریت
چه كاری با دلم كردی
یكی با گریه های تلخ
شبا تا صبح بیداره
میدونم سهمم از شادی
به دوریت بستگی داره
درد تموم عاشقای دنیا
توی دلم هست خبر نداری
شاید خبر داری ولی نمیخوای
از اینكه مغروری به روت بیاری
من تو خیالم دستتو میگیرم
تو بیخیال غم غصه هامی
حقیقته دوری گریه كردن
مسبب گریه ی بی صدامی
خبر نداری بی تو
دنیامو غم گرفته
از این همه غریبی
خیلی دلم گرفته
نیستی از دل من
خنده همیشه دوره
یه روز خوش نداره
دلی كه سوت كوره
هزار تا دریا رو بدن به چشمام
برای گریه كردنم كم میاد
من زیر گریه میزنم وقتی كه
دوری دستای تو یادم میاد
برعكس من كه از تو ضربه خوردم
توی دلت از عاشقی خبر نیست
شكستن دلم رو دیدی بدون شكستن دل كسی هنر نیست می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:24 ] [ Mostafa Dl Ara ] خودت بهم بگو چرا این همه آزارم میدی جلو چشات سوختم ولی درد منو نفهمیدی گفتم میای تو زندگیم یه كمی آروم میگیرم این بودنت نبودنه هستی دارم میمیرم با اینكه تو كنارمی خیلی دلم از تو پره اینجوری كه تو با منی به درد من نمیخوره نبودنت یه دردیه بودنتم درد دیگه چشمای خیس من همش از غم بی كسیم میگه تموم دلخوشیم اینه بگی همیشه با منی نه اینكه اینجوری بخوای آتیش به جونم بزنی به جای اینكه مرحم زخمای زندگیم بشی زخم زبونم میزنی دلخوشیامو میكشی بگو چطور دلم باید از پس غصه بر بیاد این همه آزارم میدی بازم دلم تو رو میخواد اگه میخوای بری برو برو دیگه دلو بكن اگه میخوای باشی بمون نمك به زخم من نزن می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:18 ] [ Mostafa Dl Ara ] بوسه یعنی وصل شیرین دو لب بوسه یعنی عشق واوازو سرود می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:13 ] [ Mostafa Dl Ara ] پشت درای بسته ، عاشق دل شکسته داره هوای خوندن با تو عزیز خسته دوستت دارم عزیزم عاشقتم هنوزم نزار تا بیشتر از این به پای تو بسوزم آره خودم فداتم فدای اون چشاتم به قربون نگاتم همیشه خاک پاتم بیا که زندگی رو به چشم تو ببینم تو این دیار غربت کنار تو بشینم
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:9 ] [ Mostafa Dl Ara ] تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم .. می خوام بگم تو دنیای منی .. می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره .. می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !! می خوام بگم شدی مجنون عشقم … می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم ! می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم .. می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !! می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !! می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم … می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم … می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم … می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم … می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم .. می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !! می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !! می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم .. می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم … می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !! می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !! می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم .. می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !! می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم ….!
می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:7 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای تویی كه قلبت پـاك است... [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:2 ] [ Mostafa Dl Ara ] برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
[ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 13:1 ] [ Mostafa Dl Ara ]
من آرزودارم که عمرم باتوسرشه بین من وتوفاصله هرروزکمترشه یک لحظه دورازتوبرام قدهزارساله بامن باش عشقم تازندگیم زیباترشه تودنیام عشق تومثل یه جادوشد وقتی خیره شدی توی چشمام دست دلم روشد باتوخوبه حال و هوام باتوچقدشادم
ماهم وقتی پیش منی غم میره ازیادم
[ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 12:59 ] [ Mostafa Dl Ara ] باورم نمیشه اما ،دیگه نیستی چه کنم؟ [ یک شنبه 1 مرداد 1391
] [ 12:55 ] [ Mostafa Dl Ara ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |